گروه تاریخ مشرق - خدیجه دختر خویلد بن اسد، پانزده سال پیش از عامالفیل دیده به جهان گشود. ایشان با سرمایه خود به بازرگانی میپرداخت و مشهور است که پیش از پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهوعلیهوآله) با دو مرد دیگر به نامهای عتیق بن عائذ و ابوهاله تمیمی ازدواج کرده بود. هرچند برخی این موضوع را رد میکنند و معتقدند خدیجه کبری هنگام عقد پیمان ازدواج با حضرت محمد (صلیاللهوعلیهوآله) «عذرا» بوده است و عایشه تنها همسر دوشیزه و ازدواجنکرده ایشان نیست.
حضرت خدیجه در تجارت خود با مردانی که به استخدام خود درآورده بود کار میکرد و با مراکز بازرگانی گوناگون در ارتباط بود. پیامبر اسلام، حضرت محمد بن عبدالله (صلیاللهوعلیهوآله) هم یکی از کسانی بود که با خدیجه کبری در شغل بازرگانی او همراهی میکرد. این مناسبات در اشکال مختلفی انجام میشد که برخی از آنها در ذیل میآید:
[اجاره]: یکی از عقود بازرگانی در آن عصر عقد رایج اجاره بود. به این ترتیب که اجارهدهنده با اجارهگیرنده قراری منعقد میکنند و در مورد اجاره با یکدیگر به فعالیت اقتصادی میپردازند. در اخبار و روایاتی آمده است که نبی مکرم (صلیاللهوعلیهوآله) در قد اجاری با خدیجه کبری قرار داشت. در خبری آمده است که وقتی حضزت رسول (صلیاللهوعلیهوآله) به بلوغ رسید خدیجه ایشان را اجیر کرد تا به همراه مردی دیگر به بازار حباشه در منطقه تهامه برود. پیامبر نیز درباره خدیجه کبری همان جا فرمود که بهتر از او کارفرمایی را با کارمند خود نیافتم. هرگاه که من و همراهم باز میگشتیم پیشکشی از غذا که آن را برای ما پنهان داشته بود در نزد او مییافتیم.»
شیخ صدوق نیز در این رابطه حدیث مشهوری را نقل میکند. سالی پیامبر اسلام با عبدمناة و نوفل بن معاویه بن عروه بن صخر برای بازرگانی به شام سفر کردند. در آنجا اوالمویهب راهب به آنان برخورد کرد و پرسید: شما کیستید؟ گفتند: ما بازرگانانی از مکه و از قریش هستیم. ابوالمویهب پرسید: از کدام قریش؟ او را در این باره آگاهی دادند؛ سپس ابوالمویهب پرسید: آیا فرد دیگری از قریش نیز شما را همراهی میکند؟ گفتند: آری جوانی از بنیهاشم به نام محمد است. ابوالمویهب گفت: به خدا سوگند مقصودم هموست. عبدمناة و نوفل گفتند: سوگند به خدا که کسی گمنامتر از او در قریش نیست و او را یتیم قریش مینامند که در استخدام زنی از قریش به نام خدیجه است.»
[مضاربه]: در تفسیر منسوب به امام عسکری آمده است که از پدرم علی بن محمد الهادی پرسیدم خبرهای مربوط به معجزاتی که در مکه و مدینه بر رسول خدا (صلیاللهوعلیهوآله) آشکار گردید چگونه بوده است؟ پدرم پاسخ داد: پسرم! فردا دوباره آن را بپرس! وقتی صبح فرارسید فرمود: پسرم! [معجزهای که پرسیدی تکه ابری بوده است] آن تکه ابر زمانی بود که پیامبر به سبب مضاربه با خدیجه دختر خویلد به سوی شام سفر میکرد و فاصله مکه تا بیتالمقدس یک ماه به طول میانجامید.»
در برخی روایات هم به هر دو عقد اجاره و مضاربه اشاره شده است. مثلا در روایت واقدی آمده است که وقتی پیامبر خدا (صلیاللهوعلیهوآله) به سن بیست و پنج سالگی رسید و در مکه به نام «امین» شهرت یافت، خدیجه پیکی را نزد او روانه کرد و از او درخواست تا همراه خدمتکارش میسره به شام سفر کند و گفت: در ازای آن من دو برابر آنچه به افراد قوم تو میدهم به تو خواهم پرداخت؛ رسول خدا (صلیاللهوعلیهوآله) پیشنهاد خدیجه کبری را پذیرفت و آنچه او گفته بود را انجام داد.»
حضرت محمد (صلیاللهوعلیهوآله) دستمزدهای گوناگونی از خدیجه کبری گرفت. در جریان کارهایی که برای او انجام میداد، در روایات آمده که بیشتر و یا دوبرابر دستمزد دیگران را خدیجه کبری به محمد مصطفی (صلیاللهوعلیهوآله) میپرداخت. گاهی هم شتر و احشام به عنوان دستمزد تعیین میشده است.
البته بسیاری از این روایات از نظر سندی ضعیف است اما هم اصل همکاری رسول خدا (صلیاللهوعلیهوآله) با خدیجه کبری و هم نوع و مکان سفرها تقریبا قطعی و مشخص است. برخی داستانها مانند بحیرای مسیحی نیز نزدیک به واقعاند هرچند که داستانهای غریب در این روایات هم کم مشاهده نمیشود.
ام المومنین، خدیجه کبری، از اوان میانسالی ثروت خود را در کار تجارت و داد و ستد گمارده بود. ایشان خود به سفرهای تجاری نمیرفت بلکه مردان کاری و معتمد را استخدام میکرد و برای خرید و فروش و روابط بازرگانی به گوشه و کنار میفرستاد. این روابط همه تا پیش از ازدواج باشکوه و خجسته حضرت مصطفی (صلیاللهوعلیهوآله) با خدیجه کبری بوده است. بانوی قریش، با اینکه با کمالات و فضائل پیامبر گرامی اسلام آشنا بود و سالها امانتداری او را از نزدیک دیده بود، اما در اندیشه خاطرات همسران پیشینش به خود اجازه عهدی دیگر نمیداد. اما این استنکاف تا هنگامی ادامه یافت که خدیجه از مقام رفیع و عِلوی محمد بن عبدالله (صلیاللهوعلیهوآله) آگاه شد. حدیجه شیفته اخلاق و سجایای حضرت رسول بود.
پس از بازگشت رسول الله (صلیاللهوعلیهوآله) از سفر شام، خدیجه با واسطهای تمایل خود برای ازدواج با ایشان را مطرح کرد. این ازدواج در حالی انجام شد که پیامبر بیست و پنج سال و خدیجه کبری چهل سال داشت. امالمومنین، از همان آغاز همه دارایی خود را به پای نهضت بیدارگرایانه و ازادی بخش رسول گرامی اسلام فدا کرد. در روایتی آمده که به پسرعموی خود ورقة بن نوفل فرمود: «برو به مردم اعلام کن که خدیجه تمام اموالش را به حضرت محمد (صلیاللهوعلیهوآله) هدیه کرده است.» خدیجه کبری افزون بر دارایی بسیار خود، غلامان و کنیزان بسیار هم داشت و همه اینها را در اختیار نبی مکرم اسلام قرار داد.
با این همه شاید بزرگترین افتخار بانوی گرامی اسلام و مادر مومنان، مادری وجود مبارک حضرت صدیقه کبری (سلاماللهعلیها) باشد. از صادق آل محمد (علیهالسلام) روایت است که فرمود: «وقتی حضرت خدیجه از دنیا رفت، فاطمه گرد رسول خدا میگشت و میگفت: پدر! مادرم کجاست؟ جبرئیل نازل شد و گفت: پروردگارت تو را مامور ساخته تا سلامش را به فاطمه ابلاغ کنی و به او بگویی که حضرت خدیجه در خانهای بلورین که با طلا تزیین شده و ستونهایی از یاقوت قرمز دارد ساکن است و اسیه و مریم بنت عمران با اویند. حضرت فاطمه گفت: خداوند خود سلام است؛ سلام از او و به سوی اوست.»
حضرت خدیجه در تجارت خود با مردانی که به استخدام خود درآورده بود کار میکرد و با مراکز بازرگانی گوناگون در ارتباط بود. پیامبر اسلام، حضرت محمد بن عبدالله (صلیاللهوعلیهوآله) هم یکی از کسانی بود که با خدیجه کبری در شغل بازرگانی او همراهی میکرد. این مناسبات در اشکال مختلفی انجام میشد که برخی از آنها در ذیل میآید:
[اجاره]: یکی از عقود بازرگانی در آن عصر عقد رایج اجاره بود. به این ترتیب که اجارهدهنده با اجارهگیرنده قراری منعقد میکنند و در مورد اجاره با یکدیگر به فعالیت اقتصادی میپردازند. در اخبار و روایاتی آمده است که نبی مکرم (صلیاللهوعلیهوآله) در قد اجاری با خدیجه کبری قرار داشت. در خبری آمده است که وقتی حضزت رسول (صلیاللهوعلیهوآله) به بلوغ رسید خدیجه ایشان را اجیر کرد تا به همراه مردی دیگر به بازار حباشه در منطقه تهامه برود. پیامبر نیز درباره خدیجه کبری همان جا فرمود که بهتر از او کارفرمایی را با کارمند خود نیافتم. هرگاه که من و همراهم باز میگشتیم پیشکشی از غذا که آن را برای ما پنهان داشته بود در نزد او مییافتیم.»
شیخ صدوق نیز در این رابطه حدیث مشهوری را نقل میکند. سالی پیامبر اسلام با عبدمناة و نوفل بن معاویه بن عروه بن صخر برای بازرگانی به شام سفر کردند. در آنجا اوالمویهب راهب به آنان برخورد کرد و پرسید: شما کیستید؟ گفتند: ما بازرگانانی از مکه و از قریش هستیم. ابوالمویهب پرسید: از کدام قریش؟ او را در این باره آگاهی دادند؛ سپس ابوالمویهب پرسید: آیا فرد دیگری از قریش نیز شما را همراهی میکند؟ گفتند: آری جوانی از بنیهاشم به نام محمد است. ابوالمویهب گفت: به خدا سوگند مقصودم هموست. عبدمناة و نوفل گفتند: سوگند به خدا که کسی گمنامتر از او در قریش نیست و او را یتیم قریش مینامند که در استخدام زنی از قریش به نام خدیجه است.»
[مضاربه]: در تفسیر منسوب به امام عسکری آمده است که از پدرم علی بن محمد الهادی پرسیدم خبرهای مربوط به معجزاتی که در مکه و مدینه بر رسول خدا (صلیاللهوعلیهوآله) آشکار گردید چگونه بوده است؟ پدرم پاسخ داد: پسرم! فردا دوباره آن را بپرس! وقتی صبح فرارسید فرمود: پسرم! [معجزهای که پرسیدی تکه ابری بوده است] آن تکه ابر زمانی بود که پیامبر به سبب مضاربه با خدیجه دختر خویلد به سوی شام سفر میکرد و فاصله مکه تا بیتالمقدس یک ماه به طول میانجامید.»
در برخی روایات هم به هر دو عقد اجاره و مضاربه اشاره شده است. مثلا در روایت واقدی آمده است که وقتی پیامبر خدا (صلیاللهوعلیهوآله) به سن بیست و پنج سالگی رسید و در مکه به نام «امین» شهرت یافت، خدیجه پیکی را نزد او روانه کرد و از او درخواست تا همراه خدمتکارش میسره به شام سفر کند و گفت: در ازای آن من دو برابر آنچه به افراد قوم تو میدهم به تو خواهم پرداخت؛ رسول خدا (صلیاللهوعلیهوآله) پیشنهاد خدیجه کبری را پذیرفت و آنچه او گفته بود را انجام داد.»
حضرت محمد (صلیاللهوعلیهوآله) دستمزدهای گوناگونی از خدیجه کبری گرفت. در جریان کارهایی که برای او انجام میداد، در روایات آمده که بیشتر و یا دوبرابر دستمزد دیگران را خدیجه کبری به محمد مصطفی (صلیاللهوعلیهوآله) میپرداخت. گاهی هم شتر و احشام به عنوان دستمزد تعیین میشده است.
البته بسیاری از این روایات از نظر سندی ضعیف است اما هم اصل همکاری رسول خدا (صلیاللهوعلیهوآله) با خدیجه کبری و هم نوع و مکان سفرها تقریبا قطعی و مشخص است. برخی داستانها مانند بحیرای مسیحی نیز نزدیک به واقعاند هرچند که داستانهای غریب در این روایات هم کم مشاهده نمیشود.
ام المومنین، خدیجه کبری، از اوان میانسالی ثروت خود را در کار تجارت و داد و ستد گمارده بود. ایشان خود به سفرهای تجاری نمیرفت بلکه مردان کاری و معتمد را استخدام میکرد و برای خرید و فروش و روابط بازرگانی به گوشه و کنار میفرستاد. این روابط همه تا پیش از ازدواج باشکوه و خجسته حضرت مصطفی (صلیاللهوعلیهوآله) با خدیجه کبری بوده است. بانوی قریش، با اینکه با کمالات و فضائل پیامبر گرامی اسلام آشنا بود و سالها امانتداری او را از نزدیک دیده بود، اما در اندیشه خاطرات همسران پیشینش به خود اجازه عهدی دیگر نمیداد. اما این استنکاف تا هنگامی ادامه یافت که خدیجه از مقام رفیع و عِلوی محمد بن عبدالله (صلیاللهوعلیهوآله) آگاه شد. حدیجه شیفته اخلاق و سجایای حضرت رسول بود.
پس از بازگشت رسول الله (صلیاللهوعلیهوآله) از سفر شام، خدیجه با واسطهای تمایل خود برای ازدواج با ایشان را مطرح کرد. این ازدواج در حالی انجام شد که پیامبر بیست و پنج سال و خدیجه کبری چهل سال داشت. امالمومنین، از همان آغاز همه دارایی خود را به پای نهضت بیدارگرایانه و ازادی بخش رسول گرامی اسلام فدا کرد. در روایتی آمده که به پسرعموی خود ورقة بن نوفل فرمود: «برو به مردم اعلام کن که خدیجه تمام اموالش را به حضرت محمد (صلیاللهوعلیهوآله) هدیه کرده است.» خدیجه کبری افزون بر دارایی بسیار خود، غلامان و کنیزان بسیار هم داشت و همه اینها را در اختیار نبی مکرم اسلام قرار داد.
با این همه شاید بزرگترین افتخار بانوی گرامی اسلام و مادر مومنان، مادری وجود مبارک حضرت صدیقه کبری (سلاماللهعلیها) باشد. از صادق آل محمد (علیهالسلام) روایت است که فرمود: «وقتی حضرت خدیجه از دنیا رفت، فاطمه گرد رسول خدا میگشت و میگفت: پدر! مادرم کجاست؟ جبرئیل نازل شد و گفت: پروردگارت تو را مامور ساخته تا سلامش را به فاطمه ابلاغ کنی و به او بگویی که حضرت خدیجه در خانهای بلورین که با طلا تزیین شده و ستونهایی از یاقوت قرمز دارد ساکن است و اسیه و مریم بنت عمران با اویند. حضرت فاطمه گفت: خداوند خود سلام است؛ سلام از او و به سوی اوست.»